برنامه امتحانات نهایی پیش دانشگاهی خرداد 96

برنامه امتحان نهایی پیش دانشگاهی خرداد 96
تاریخریاضی وفیزیکعلوم تجربیعلوم انسانی
چهارشنبه 3 خردادمعارف اسلامیمعارف اسلامیمعارف اسلامی
شنبه 6 خردادحساب دیفرانسیل و انتگرالزیست شناسیعربی
دوشنبه 8 خردادزبان فارسیزبان فارسیزبان فارسی
چهارشنبه 10 خردادفیزیکفیزیکادبیات فارسی

نوروزتون فرخ باد

مطالب مفید از گروه عربی دفتر تالیف ( 3 )

*.  فرق «وَرد» با «وَردَة» این است که «وردة» دارای تاء وحدت است. «وَرد» اسم جنس و واحد آن «وَردَة» است و تاء آخر آن تاء وحدت است. «وردة» یعنی «یک گُل». کلمۀ «وَرْد» می¬تواند به معنای «گُل¬ها» نیز باشد. «شَجَر» نیز اسم جنس به معنای درخت و واحد آن «شَجَرَة» به معنای «یک درخت» است. کلماتی مانند نَجمَة، زَیتونة، بُرتُقالة، رُمّانة و وَرَقَة نیز تاء وحدت دارند.
*.  «نافِذَة» و «شُبّاﻙ» هر دو به معنای «پنجره» و جمعشان «نَوافِذ» و «شَبابیک» است.
*.  هنگامی¬که بعد از «مِنْ» کلمۀ «خَیر» بیاید، اسم تفضیل و در اصل «أَخیَر» بوده و همزۀ آن افتاده است. مانند «شَرّ» که مخفّف «أَشَرّ» است. جمع خَیر، خیار و أخیار است.
*.  «کَنز» برگرفته از واژۀ فارسیِ «گنج» است که از آن فعل «کَنَزَ - یَکنِزُ» و مشتقّاتی بسیار ساخته شده است.
*.  «مَعَ» به معنای «با» است و «بِـ» نیز به همین معناست؛ برای اینکه اشتباه نشود، بهتر است بگوییم: «مَعَ» یعنی «همراه با» و «بِـ» یعنی «به وسیلۀ»؛ مثال: أنا أذهَبُ مَعَ صدیقی. أنا أذهَبُ بِسَیّارَتی.
*.  جمع «مکتبة»، «مَکتَبات» و «مکاتِب» است. «مَکتَب» به معنی «دفتر کار» است که جمع آن نیز «مکاتِب» می شود.
*.  «واقِف: ایستاده» با «قائِم: ایستاده» فرق دارد. واقف به معنای توقّف کننده و قائم برپاخیزنده است.
*.  «بُستان» مُعَرَّب کلمۀ فارسی «بوستان» است. از آنجا که در کلمۀ «بوستان» التقاء ساکنین شده؛ لذا واو حذف شده؛ بُستان جای پر درخت است و ترکیب «بو+ستان» به معنای جای پر از بوی خوش و مترادف با باغ است.
*.  «مُدَرِّس» و «مُعَلِّم» مترادف هستند؛ امّا امروزه واژۀ معلّم برای مدیر کاروان زیارتی نیز کاربرد دارد و گاهی احتراماً نیز به افراد اطلاق می¬شود.
*.  جالِس و قاعِد به یک معنا هستند. در زبان گفتاری از قاعِد استفاده می¬شود. (قاعد هم فصیح است و هم عامیانه؛ امّا جالِس فقط فصیح است.)
*.  فرق «هَلْ» و «أَ» در کتاب تدریس نشده است زیرا دانستن آن، ضرورت ندارد. فرق هَل با أَ :
الف- هَل در جملۀ دارای فعل منفی نمی¬آید.
مثلاً سؤال نمی¬شود: هل لا تَسمَعُ؟ یا هل ما سَمِعتَ؟ بلکه سؤال می¬شود:
أَلا تسمعُ؟ یا أَما سَمِعتَ؟

امّا حرف استفهام أَ بر سر فعل مثبت و منفی هر دو می¬آید. أَ جاءَ الْمعلّمُ؟  أما جاءَ الْمعلّمُ؟                                                            

    گروه عربی دفتر تالیف

مطالب مفید از گروه عربی دفتر تالیف ( 2 )

در گویش عامیانۀ اطراف خلیج فارس حرف قاف را گاف تلفّظ می¬کنند؛ مثال: قُمْ: برخیز (گوْمْ) أقولُ لَـﻚَ: به تو می¬گویم (أگُلْ لَـﻚْ ، أَگِلْ لَـﻚْ) لا أَقْدِرُ: نـمی¬توانم (ما أَگْـدَرْ) قِدْر: دیگ (گِـدِرْ)
در عراق گاهی حرف «ک» را «چ» تلفّظ می کنند؛ مثال: «اِحْـچی» یعنی «صحبت کن» که در اصل «اِحْـﻚِ» و معادل فصیحِ آن «تَکَلَّـمْ» یا «کَلِّمْ» می¬باشد. «وَیْنْ چِنِتْ؟» یعنی «کجا بودی؟» که در اصل «أَیْنَ کُنْتَ؟» است.
در مصر حرف «ج» را «گ» تلفّظ می¬کنند. جملۀ «قَلبی مَجْروحٌ.» در گویش مصری «ألبـی مَگْروحْ.» گفته می¬شود.
در گویش شامی (سوری-لبنانی) حرف «ج» را «ژ» تلفّظ می¬کنند؛ مثال: جمله¬ای را که در گویش حجازی و عراقی «جیبْ جَوازَﻙْ.» تلفّظ می¬کنند و به معنای «گذرنامه¬ات را بیاور.» می¬باشد؛ در گویش شامی «ژیبْ ژَوازَﻙْ.» تلفّظ می¬کنند. معادل فصیح این جمله «أَحْضِرْ جَوازَﻙَ.» است.
گروه عربی دفتر تالیف